✿ صندلی بابایی ✿
شان آی جونم این صندلی متعلق به بچگی های بابایی مهربونه و الان شما توش خوابیدی...نمیدونم چرا وقتی توی صندلی میذارمت گریه میکنی و توش نمیشینی اینجا هم برای اولین بار با شما رفتیم رستوران و دختر خیلی خوبی بودی ...بابایی خیلی بهم اصرار میکرد که بریم و من همش میترسیدم شما اذیت کنی و توی رستوران معذب بشیم ولی برا بار اول خیلی خوب بود و از این به بعد بیشتر میریم گلم... &n...
نویسنده :
ღمامانیღ
12:39