✿ سونوی NT ✿
سلام نانازی مامانی حالت چطوره گلم ؟ عزیزم هفته ی پیش وقت دکتر داشتم.منم خونه ی مامان جونی بودم بعد بابایی اومد دنبالم تا بریم دکتر.رفتم مطب دیدم خیلی شلوغه به بابایی زنگ زدم و گفتم اگه کاری داره بره منم کارم 1 ساعت و نیم طول می کشید خب عشق مامان خلاصه رفتم توی اتاق خانوم دکتر.برام سونوی NT نوشت و گفت که برم.بابایی هم چون براش کاری پیش اومد نتونست باهام بیاد منم زنگ زدم به دایی جون محمد که بیاد دنبالم با هم بریم سونوگرافی.دایی جونو هم اذیت کردیم و زحمت دادیم.سونو گرافی هم باز شلوغ بود و نیم ساعت نشستیم تا نوبتم شد و بالاخره رفتم.عزیزم خیلی خوشحال شدم که برای اولین بار داشتم میدیدمت درسته که برای بار دوم بود ولی خب الان بزرگتر شده ب...
نویسنده :
ღمامانیღ
13:44