✿ دندونی و تولد یک سالگی شان آی جونم ✿
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااام ما اومدیم با یه عالمه خبر تازه....
از دوستامون عذر میخوام بخاطر غیبت طولانی مدتمون...شرمنده دوست جونیا...
خبر اول اینکه خوشگلم مردارید دار شده...هورررررررررا
رویش اولین مروارید دخملی 9 خرداد بود دومین 11 خرداد...یعنی 10 ماه و 24 روزگی....خیلی شرمنده ناز گلم که نتونستم همونروز وبلاگتو آپدیت کنم و تبریک بگم....
همون هفته چهارشنبه مامان جون برات آش دندونی پختن و حسابی خودشونو توی زحمت انداختن دست مامان بابای گلم درد نکنه حسابی سنگ تموم گذاشتن...واقعا ممنونم ازشون...
اونروز دایی جون و زندایی جون هم خیلی کمک کردن دست گلشون درد نکنه...
بابایی هم زحمت پخش کردن آش دندونی رو کشید دستت درد نکنه بابایی گل...
این لباسو خاله طیبه بابایی برات عیدی کادو دادن
این لباسو خاله وحیده بابایی برات عیدی کادو دادن
و اما عکسای دندونی...
گیفت دندونی دخمل گلم... دست بابایی مهربون درد نکنه خیلی قشنگ شدن
اینم کادوهای دندونی... از طرف...
بابا جون مجید و مامان جون زکیه
بابا جون کریم و مامان جون اشرف
عمه جون الهام
دایی جون محمد و زندایی هاله جون
خاله جون مامانی
خاله جون بابایی
دختر خاله مامانی
دایی بابایی
دختر دایی مامانی
عمه اشرف بابایی
عمه معصومه بابایی
همسایمون خاله سکینه
همسایمون خاله مینا
همسایمون خاله سولماز
مامان بزرگ بابایی
مامان بزرگ مامانی
حالا نوبت تولد خانوم خوشگله اس...عزیز دلم ما تولدتو بخاطر شب قدر 4 روز زودتر گرفتیم یعنی 11 تیر...ولادت امام حسن هم بود یه روز خیلی قشنگ و شاد...
نازگلم بابایی به مناسبت تولد هر دومون رستوران رزرو کرده بود...دستش درد نکنه خیلی زحمت کشیده بود...بعد افطار هم همگی اومدیم خونه و تولد گرفتیم...
این ماشین خوشگل از طرف بابا و مامان مهربونم دستشون درد نکنه خیلی زحمت کشیدن
عروسک سخنگو از طرف بابا جون مجید و مامان جون زکیه
از طرف دایی جون محمد و زندایی هاله جون
از طرف عمه جون الهام و محمدمهدی کوچولو
از طرف بابایی و مامانی
دست همشون درد نکنه خیلی لطف کردن ممنون...حیف که وقتی شمع هارو فوت میکردیم عکس نداریم ولی فیلم گرفتیم ایشاللا وقتی بزرگ شدی فیلمشو میبینی نازگلم...
شان آی جونم عشق مامان خیلی خوبه که تورو دارم خدا تورو برا من توی تولد خودم برام هدیه فرستاده ...خدا رو شکر میکنم بخاطر این هدیه ی آسمونی...اینو بدون خیلی خیلی دوست دارم فدات بشم کوشولوی خوشمزه....
نمیدونی چه حسی داره وقتی بغلم میگیرمت و با عشق مادری میبوسمت و بوت میکنم.هر چی از حسم بگم کم گفتم خیلی خوشحالم که یه سال پر از خنده های تو گذشت ...
عزیزم خیلی دختر شیرینی هستی...همیشه همه رو به خودت جذب میکنی با خنده هات با اداهات...خیلی خوبه که تورو دارم...شیرین ترین دخمل دنیا رو من دارم خدا یا شکرت