شان آی کوچولوی ماشان آی کوچولوی ما، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

◕‿- شان آی,پرنسس زیبای ما ◕‿-

✿ واکسن 6 ماهگی + تولد دایی جونی ✿

سلام نفسم عشقم عمرم... 22 دی وقت واکسنت بود عزیزدلم...چون دفعه ی قبل نذاشتن بابایی بیاد توی اتاق واکسن این دفعه از  مامان جونی خواستم که باهامون بیاد...آخه واقعا دلم نمیاد پاهای خوشگلتو نگه دارم تا برات آمپول بزنن عسیسم... خب خدا رو شکر که این دفعه زیاد اذیت نشدی فقط توی مرکز بهداشت گریه کردی وقتی آوردیمت خونه دیگه به کل یادت رفته بود خانوم خوشگله...دست مامان جونی هم درد نکنه خیلی کمک کرد فدای مامان گلم بشمممم دو روز دیگه هم تولد دایی جون بود و مهمون داشتیم و اینم عکسهای اونروز و چند روز پیش                     &...
2 بهمن 1393

✿ جشن تولد نیم سالگی عشق مامان و بابا ✿

سلام عشق کوچولوی مامان و بابا...عزیز دلم تولد نیم سالگیت مبارکککک ایشاللا تولد 120 سالگی ناز گلم دو روز پیش بابایی به مناسبت 6 ماهگی شما کیک خریده بود تا این روز قشنگ رو سه نفری جشن بگیریم ...امیدوارم همیشه لبات خندون باشه گل من... 22 این ماه هم وقته واکسنته قربونت برممم... دل توی دلم نیس انگار دیروز بود واکسن 4 ماهگیتو زدیم خیلی زود گذشت...امیدوارم زیاد درد نکشی فدات بشم ...خیلی دوست دالم یکی یدونه ی من                                       ...
18 دی 1393

✿ اولین شب یلدای شان آی جونم ✿

سلام ناز گل مامان. .. امروز اومدم با کلی عکس و حرفای جدید ... اولش باید بگم که ده روزی میشه که اولین غذا خوردنتو شروع کردی...هورررررراااااا...منظور از غذا فقط فرنی میخوری و روز اول از یه قاشق شروع کردیم و امروز ده قاشق میخوری ...باریکللا خوشگل خانومم...نوش جونت باشه امیدوارم بقیه ی غذا هارو با اشتها بخوری...البته باید اضافه کنم که همیشه سر سفره باید طعم غذاهارو بچشی که اگه بهت ندیم به سفره هجوم میاری و سفره رو می کشی...آفرین به این همه پشتکار...فدای پشتکارت بشم... همش همه چیو دوس داری بخوری و هرچی میدم دستت اول میبری دهنت و منم زود ازت میگیرم چون همه چیو که نمیشه خورد آخه عزیزدلم میکروبی ان ... منو ببخش که اون موقع ها به گریه...
8 دی 1393

✿ عزیزم ورود به 6 ماهگی مبارکککککک ✿

سلام خوشمل مامان...خوبی قربونت برممم؟ الان که داری این مطالبو میخونی ماشاللا دیگه واسه خودت خانومی شدی... عزیزدلمم نمیدونی چه قدر ناز و خوشگل شدی و منم همش قربون صدقه ات میرم و فدات میشم... گل نازم همیشه دلم میخواست دختر داشته باشم اینو خدا هم میدونست که به حرف دلم گوش کرد هر روز هزار مرتبه خدا رو شکر میکنم بخاطر این نعمت زیبا... الهی فدات بشم آخه دختر همدم مادره مونس مادره.خدارو شکر که منم دخملی چون تورو دارم... دخمل ناز و عزیزم اینو بدون که مامانی خیلی دوست داره و همیشه کنارته... خب عزیزم از این حرفا که بگذریم...دیروز 16 آذر بود و شما ماهگیتو تموم کردی و امروز رفتی توی ماه... عزیزم وزن این ماهت 6 کیلو 200 گر...
17 آذر 1393

✿ بازم واکسن ✿

سلام عزیزکم ... روز دوشنبه خونه مامان جون اینا روضه بود و شما اولش روی پای مامان جونی خوابیده بودی ولی بعد که بیدار شدی شروع کردی به گریه کردن.فکر کنم از اون همه جمعیت سیاه پوش ترسیدی قربونت برم...ما هم رفتیم طبقه ی بالا که آر وم شدی و ازت چنتا عکس گرفتم... ناز گلم این لباسی که تنته از مشهد برات خریده بودیم و خیلی هم بهت میومد عزیزم چون خوشگلی هرچی میپوشی بهت میاد و نازتر میشی...الهی فدات بشم             فردای اونروز هم وقت واکسنت بود با بابایی رفتیم بهداشت و اول که آمپول زدن نفهمیدی ولی بعدش شروع کردی به گریه فدات بشم خ...
22 آبان 1393

✿ اولین محرم خانوم خوشگله ✿

ناناز خانوم امسال اولین محرم که تو پیش مایی...حس خیلی خوبی دارم که امسال تورو دارم ناز دلممممم... چند روز پیش خونه باباجونی بودیم و آخه اونا هر سال شوله زرد نذری میپزن عزیزم شما هم داشتی توی هم زدن بهمون کمک میکردی فدات بشم عکساتو ببین چه خوشگل افتادی...خوشگلم از خدا بخواه به همه ی مامانا نی نی ناز و سالم بده و همشون سالم و سلامت باشن و کنار مامان باباهاشون زندگی شادی داشته باشن...الهی آمییییین. پارسال هم بابایی نذر کرده بود که شما سالم و سلامت بدنیا بیای تا پنج سالگیت هم قدت شمع روشن کنه...البته امسال قدت 66 بود و یکم شمعت از قدت بلندتر شده...اشکال نداره ایشاللا همیشه سالم و سلامت باشی عزیزکم      &...
17 آبان 1393